مقدمه
اختلالهاي رفتـاري كودكـان، اختلالهـاي شـايع و ناتوانكنندهاي هستند كه براي معلمان، خانواده و خود كودكان مشكلات بسياري ايجاد ميكنند و با بـسياري از معضلات اجتماعي، همراهاند. محققان دريافتهاند كـه اختلالهاي رفتـاري معمـولاً نخـستين بـار در سـالهاي آغــازين دوره ابتــدايي مــشاهده مــيشــوند.
اختلالهـاي رفتـاري بـه طـور چـشمگيري بـر عملكـرد تحـصيلي- اجتمـاعي كودكـان، تـأثير منفـي ميگذارند و احتمال ابتلا به بيماريهاي روانـي در دوره بزرگسالي را افـزايش مـيدهنـد .
یکی از انواع این اختلالات، اختلال سلوک است. اختلال سلوك يكي از رايج ترين اختلالات دوران كودكي و از عمده ترين دلايل ارجاع به مراكز درماني است .اين اختلال، الگوي رفتار پايدار با مشخصه پرخاشگري و تجاوز به حقوق ديگران است .
براسـاس تعريــف تجديــد نظــر شــده در چهــارمين راهنمــاي تشخيصي و آماري اختلالهاي رواني، اختلال سـلوك و اختلال نافرماني مقابلهاي مربـوط بـه دوران كـودكي و نوجواني هستند. علامت اساسي اختلال سلوك، الگوي تكـراري و پيوسـته رفتـاري اسـت كـه در آن حقـوق اساسي ديگران متناسب با سـن فـرد نقـض مـي شـود. اينگونه رفتارها در سه مورد (يا بيـشتر) از معيارهـاي زير در 12 ماه گذشته بايد وجود داشته باشـند: رفتـار پرخاشگرانه كه موجب تهديـد يـا صـدمه رسـاند ن بـه سايرين يا حيوانات ميشود، رفتـاري كـه موجـب وارد آوردن زيان يا خسارت مـالي مـيشـود، فريبكـاري يـا دزدي، نقض جدي مقررات…
كودكان مبتلا به این اختلال به شدت در معرض طرد همسالان، عملكرد ضعيف تحصيلي و افزايش تدريجي رفتار پرخاشگرانه و هم چنين آماده ابتلا به اختلال هاي خلقي، مصرف مواد، بزهكاري و اختلال شخصيت اجتماعي در بزرگسالي هستند مطالعات نشان مي دهند كه كودكان مبتلا به اختلال سلوك براساس تجارب اوليه خود، طرح وارهاي متخاصم از جهان در ذهن خود شكل داده و براساس آن نيات ديگران را غير دوستانه ارزيابي كرده و با رفتار پرخاشگرانه واكنش نشان مي دهند. همچنين اين کودكان در زمينه كاربرد مهارت هاي اجتماعي بسيار ضعيف عمل كرده و در مشكلات بين فردي نمي توانند شيوه هاي مختلفي براي رفع مشكل پيدا كنند. اين مهارت هاي ضعيف، پيش بيني كننده مشكلات رفتاري بعدي در اين كودكان هستند .
علل اختلال سلوک
نمیتوان یک عامل را به تنهایی در ایجاد این اختلال موثر دانست، بلکه مجموعهای از علل باعث ایجاد این مشکل رفتاری در فرد میشوند از جمله مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پردازش شناختی
عواملی که بیشترین ارتباط را با خطر ابتلا به اختلال سلوک دارند ، عبارتند از: خصوصیات کودک ، والدین کودک و الگوهای تعامل بین کودک و والدین گروهی از محققین دریافتهاند که با توجه به مشکلات تحصیلی و هوشی میتوان تا حدی اختلال سلوک را پیش بینی کرد. خصوصیات دیگری که عوامل خطر احتمالی هستند عبارتند از: ویژگیهای شناختی و زیستی. کودکان پرخاشگر سوگیری اسنادی خصمانه دارند و در مواجه با موقعیت مبهم ، مایلند انگیزههای منفی را به دیگران نسبت دهند. این تحریفها ، میتوانند مقابله به مثل و تلافی جویی را در کودکان پرخاشگر تسریع کنند.
عوامل وراثتی
تعیین سهم عوامل ژنتیک یا ارثی مستلزم دادههای طولی ، در مورد موارد متعدد دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی است که باهم یا جدا از هم ، پرورش یافتهاند. در جواب این سوال که اگر والدین ضد اجتماعی باشند، آیا بیشتر احتمال دارد که فرزندان آنها مبتلا به اختلال سلوک شوند؟ نتایج نشان دادند که زمینه زیست شناختی ، برای رفتار اجتماعی ، پیش بینی کننده اختلال سلوک و پرخاشگری نوجوانان بود. بررسیها نشان داده ، هیچ الگوی پایداری از تاثیر ژنتیک بر روی پرخاشگری گزارش نشده است ، در حالی که سهم ارث ، در رفتار ضد اجتماعی به وضوح تایید شده است. و نیز بر اساس مطالعات انجام شده تا به امروز ، اختلال سلوک ممکن است دارای یک جز ارثی باشد.
نقش خانواده
خانواده ، زمینه اولیه و عمده اجتماعی شدن است و یافتههای پژوهشی بسیار ، از این ایده که خانواده عوامل عمده ، در ایجاد اختلال سلوک است ، حمایت کردهاند. چهار الگو در خانوادههای کودکان مبتلا به اختلال سلوک رواج دارد: انحراف والدین ، قهر و طرد والدین ، فقدان انضباط یا نظارت بر کودکان و تعارض والدین و طلاق والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، غالبا خودشان منحرف هستند و ناسازگاری ، خشم و گاهی رفتار جنائی ظاهر میسازند.
تعارض زناشوئی آشکار ، میتواند در بروز رفتارهای مقابلهای در کودکان موثر باشد و بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، پدر یا مادری دارند که دچار اختلال سلوک هستند. الگوهای افراطیتر ، نظیر رفتار جنائی و الکسیم بویژه در پدر ، کودک را به طرز خاصی در معرض خطر اختلال سلوک قرار میدهد.
درمان اختلال سلوک :
در مجموع برای حل مشکلات روزافزون در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک برنامه های درمانی مختلفی ابداع شده است، که از جمله مهمترین آنها می توان به مواردی ما ند مداخالت رفتاری که در آنها در ازای رفتارهای غیرپرخاشگرانه و رفتارهای اجتماعی مورد قبول، پاداش ارائه میشود؛ آموزش مهارت های اجتماعی؛ آموزش خانواده و مداخالت دارویی اشاره کرد. از درمان دارویی میتوان به عنوان درمان کمکی علایمی که غالباً در اختلال سلوک نقش دارد، استفاده کرد.
به طورکلی بر نامه های درمانی در کاهش علایم آشکار اختلال سلوک نظیر پرخاشگری، مؤثرتر از علایم پنهان نظیر دروغگویی یا سرقت هستند. اعتقاد بر این است که راهبردهای درمانی که معطوف به افزایش رفتارهای اجتماعی و کفایت اجتماعی هستند، سبب کاهش رفتار پرخاشگرانه میشود. یافته ها یز شان می دهند که برنامه های پیشگیری مبتنی بر مدارس، میتوا ند مهارت های هیجانی و اجتماعی را تقویت کرده و سبب کاهش رفتار پرخاشگرانه در جمعیت سالم کودکان سنین مدرسه شود. کاهش خشونت وپرخاشگری در مدارس، زمینه مهمی برای مداخالت است. سن شروع درمان مهم است زیرا هرچه رفتار غیراطباقی بیشتر ادامه یابد ،مقاوم تر می گردد.
تحقیقات شان میدهد که افراد فاقد مهارتهای ارتباطی (و به- طورکلی مهارت های زندگی )مناسب، در موقعیت های مختلف دچار مشکل می شوند: مشکالت چنین افرادی عمدتاً به دو حیطه مربوط میشود: راهبردهای کنترل بیرونی و راهبردهای حل مسأله چناچه این افراد به طور صحیح و به مقدار مطلوب تحت آموزش مهارتهای ارتباطی یا سایر مهارتهای زندگی قرار بگیرند، در این دو نوع مشکل بهبودی چشمگیری خواهند داشت؛ بنابراین به نظر میرسد که یکی از بهترین انواع برنامه های پیشگیری و بهبود علایم اختلال سلوک در کودکان نوجوانان، آموزش مهارت های اجتماعی و ازجمله مهارت های حل مساله باشد.
از دیگر روش های درمان اختلال سلوک قصه درمانی است.گرچه تأثير نسبي آموزش مستقيم مهارت هاي شناختي و اجتماعي در چند مطالعه گزارش شده است . به طور كلي پژوهشگران عدم تعميم پذيري مهارت هاي آموخته شده به محيط طبيعي را، بزرگترين مشكل آموزش سنتي مهارت هاي اجتماعي (آموزش، ارائه الگو، تمرين، بازخورد و تقويت ) مي دانند. زيرا در اين شيوه، آموزش يك مهارت تنها دستور العملي مستقيم درباره يك نحوه عمل مشخص در يك موقعيت خاص است و انعطاف پذيري لازم را براي تطبيق با موقعيت هاي جديد ندارد بر همين اساس به كارگيري شيوه هاي غيرمستقيم مثل بازي و قصه در آموزش مهارت ها يك ضرورت به حساب مي آيد به. نظر مي رسد از آن جايي كه آموزه ها و پندها در خلال قصه به خوبي برا ي كودك قابل فهم و معنادار مي شود، احتمال به كارگيري و تعميم آن ها توسط كودك در زمينه هاي مشابه افزايش مي يابد .
پژوهشهاي مختلف اثربخشي قصه و قصه گويي را در كاهش مشكلات رفتاري و افزايش رفتارهاي مثبت در كودكان نشان مي دهند. براي نمونه مطالعه شتمن در قالب برنامه اي براي كاهش پرخاشگري در پسراني كه به عنوان بسيار پرخاشگر شناخته شده بودند؛ برنامه كاربرد قصه در كلاس تگلاسي و روتمن براي كاهش رفتارهاي خشونت آميز كودكان در كلاس درس؛ برنامه كرسول (براي كمك به مراجعا ن ده ساله تكانشي جهت درك مقدمات ، رفتار و نتايج آن . همچنين مطالعه راحيل بر روي اثربخشي يك برنامه قصه محور د ر بهبود كفايت هاي اجتماعي و مهارت هاي رابطه با همسالا ن در كودكان داراي نا توانايي – هاي هيجاني، كه در آن از قصه ها به عنوا ن وسيله اي براي وارسي مشكلات اجتماعي رايجي كه كودكان در مدرسه با آن ها برخورد دارند و پرورش مهارت هاي گزينش و كاربرد راهبرد هايي براي حل اين مشكلات، استفاده شده بود. در ايرا ن نيز چند پژوهش معدود، اثربخشي كاربرد قصه گويي را به عنوان تكنيكي براي آموزش راهبردهاي اجتماعي به كودكان داراي مشكلات رفتاري – عاطفي : پرخاشگري ، و اختلال هاي رفتاري آشكار نشان داده، تأثير آن را مثبت ارزيابي كرده اند.
از آنجا که مدیریت رابطه متقابـل والــدین ونوجــوان، خــط اول درمــانی در بســیاري از اخــتلالهــاي رفتاري کودکان ونوجوانان محسوب میشود؛ درمـان هـاي رفتـاري در اصلاح روابط والدین فرزندان در اختلال سلوك ضـروري اسـت عوامل خانوادگی ماننـد مشـکلات روانـی والـدین و شـیوه هـاي تربیتی ناکارآمد، در رشد و حفظ علایم اختلال سلوك در نوجوانان نقش مهمی دارند؛ لذا مـداخلاتی کـه والـدین را مـورد هـدف قـرار دهند از جمله روشهـاي مـوثر بـرا ي پیشـگیري و نیـزدرمـان اسـت .از اینروبا توجه به نقش مهـم شـیوههـا ي رفتـار ي والـدین در سبب شناسی این اختلال، آموزش سبکهاي والدگري بهوالدین این نوجوانان در روند درمانی بسیار مفید و کمک کننده است.
منابع:
۱) ميزان شيوع اختلال كاستي توجه و بيش فعالي، اختلال سلوك و اختلال نافرماني مقابلهاي در دانش آموزان دبستاني
محمود نجفی، دکتر محبوبه فولاد چنگ،دکتر حمید علیزاده، محمد علی مهدی فر
۲) اثربخشی آموزش فرزند پروري والدین بر کاهش علایم اختلال سلوك و بهبود سبک هاي فرزندپروري
فایزه سهرابی ، دکتر زینب خانجانی وشیرین زینالی
۳) اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی در نظمجویی شناختی هیجان نوجوانان دختردارای اختلال سلوک
سعیده صادقی راد
۴) تاثیر آموزش راهبرد های اجتماعی مهارت های مبتی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان
مهدیه تویسرکاتی،دکتر جلال یونسی، دکتر مجید یوسفی لویه