والا من ۱۸ سالمه در استانه ی ۱۹ سالگی هستم پشت کنکوریم خیلی ب حقوق علاقه مندم ب همین خاطر بود ک رفتم تو دفتر ی وکیل ک از قبل پدرم ی پرونده باهاشون کار کرده بود و اینطور شد ک من رفتم اونجا و شروع ب کار کردم البته ب عنوان کار ورز و برای یادگیریخلاصه یکی از نیروهای دفتر ک ی جوون ۲۸ ساله بود توجه منو ب خودش جلب کرد ی نجابت و وقاری تو شخصیتش دیدم ک شیفتش شدمخودشم بدش نمیومدو دون میپاشید ۱ هفته تحمل کردم دیدم واقعا نمیتونم گفتم بزار بگم بهش علاقه مندم مگ چی میشه بهش گفتم ولی ب نظر میرسه اون فقط منو از رو شهوتو هوس میخاد و من خالصانه دوسش دارم حتی دلم میخاد باهاش ازدواج کنم خدا میدونه تو فکر خود کشیم اگ نشه حتما این کارو میکنم خیلی سخته کاش از جنس سنگو فولاد بودم جالبیش اینجاست ک فقط من عاشق میشم و کسی عاشق من نمیشه باور کنید داغونم نیستم گفتم موقعیت این فرد خوبه ولی حیف خودش نمیخاد منو
ادامه مطلبسوال 13 – عشق به همکار و تفاوت سنی زیاد
والا من ۱۸ سالمه در استانه ی ۱۹ سالگی هستم پشت کنکوریم خیلی ب حقوق علاقه مندم ب همین خاطر بود ک رفتم تو دفتر ی وکیل ک از قبل پدرم ی پرونده باهاشون کار کرده بود و اینطور شد ک من رفتم اونجا و شروع ب کار کردم البته ب عنوان کار ورز و برای یادگیریخلاصه یکی از نیروهای دفتر ک ی جوون ۲۸ ساله بود توجه منو ب خودش جلب کرد ی نجابت و وقاری تو شخصیتش دیدم ک شیفتش شدمخودشم بدش نمیومدو دون میپاشید ۱ هفته تحمل کردم دیدم واقعا نمیتونم گفتم بزار بگم بهش علاقه مندم مگ چی میشه بهش گفتم ولی ب نظر میرسه اون فقط منو از رو شهوتو هوس میخاد و من خالصانه دوسش دارم حتی دلم میخاد باهاش ازدواج کنم خدا میدونه تو فکر خود کشیم اگ نشه حتما این کارو میکنم خیلی سخته کاش از جنس سنگو فولاد بودم جالبیش اینجاست ک فقط من عاشق میشم و کسی عاشق من نمیشه باور کنید داغونم نیستم گفتم موقعیت این فرد خوبه ولی حیف خودش نمیخاد منو
ادامه مطلبسوال 12 – آشنایی قبل ازدواج و خواستگاری
سلام
آدینه تان بخیر
از اینکه وقت می گذارید بسیار سپاس گذارم.
بنده 37 سال دارم و با یکی از خانم های همکلاسیم در دانشگاه بجهت علاقه ای که داشتیم قرار ازدواج گذاشتیم برای خواستگاری 3 مرتبه رفتم که در مرحله آخر رضایت گرفتم که حدود دو سال طول کشیده بود بلی را پدرش دادند و متاسفانه مشکل اصلی ما مخالفت مادر و بخصوص دخالت ها و نیش و کنایه های مداوم خواهرم شد که بعد از گذشت دو ماه از صیغه مرحمیتی که جاری شد در سال 95 با شدت گرفتنش برهم خورد در همان اول راه…
برای شب یلدای همان سال وقتی کادو ها رو بردیم بین مادر بنده و مادر خانم بحث لفظی سر مقدار مهریه و بله برون که ابتدا قرار بود گرفته نشود گرفت که مادر خانمم گفتند ما میخواهیم بگیریم و مادر بنده گفتند نه،خلاصه بعد از برگشتن به خانه فردای آن روز خانمم تمام وسیله ها رو پس فرستاد حتی انگشتر را که دیکه نمیتوانم تحمل کنم بی احترامی را به پدر و مادرم، بعد روز بعد به محل کارم با مادرش آمد که بگوید من عاشق پسرتان هستم اما هیچکس دوستم نداره پدرم دلیل را پرسید و گفت بخاطر رفتار دخترتان هست همیشه نیش می زند، بعد از دو سال بنده به هر دری زدم برای درست کردن نشد که نشد آخر سال 96 دیدم باعث اذیت و ناراحتی شدم و کسی کمک نمیکنه دو سال گذشته بود بهش گفتم برو من عرضه ندارم، قرار بود برادرهایم کمکم کنند اما همش میگفتند صبر کن خیلی طول کشید، الان هم دوستش دارم می دانم اونم دوستم داره اما نمی تونه تحمل کنه رفتار خانواده ام رو ماندم چکار کنم، از طرفی الان از اول سال می گوید دیگر با من ازدواج نمی کند و امروز پیام داده که دیگر میخواهد با کس دیگر زندگی و آینده بسازد ?
مانده ام چکار کنم، محبت می نمایند راهنمایی ام نمایید؟
ادامه مطلبسوال 10 – روابط فرازناشویی و خیانت
سلام دوروزپیش داشتم گوشی شوهرمو چک میکردم که متوجه شدم ازطریق مجازی به عمه ام که مطلقه هست ساعت دوازده تا سه متغیر بهم پی ام میدادن ینی برای یه روز خاص نبوده همیشه باهم حرف میزدن تااینکه دیدم شوهرم بهش نوشته یکشب مهمونم کن دلم براتون تنگ شده شراب هم دارم بیام باهم بخوریم اونم نوشته بودالان ….مهمون….نه …فردابیابریم بیرون دلم گرفته.شوک زده شدم باورم نمیشدهمچین چیزی رفتم صداش زدم گفتم ایناچیه گفت ازنظرخواهری بهش نگاه میکنم دعوامون شد یکم وسایل خوردکرد وزد بیرون منم زنگ زدم به عمم اونم گفت به چشم دامادداداشم نگاش میکنم دوروزه شوهرم خونه نیومده یه پسردوساله دارم.هشت ساله ازدواج کردیم… کلاازچشمم افتاده حتی دوست ندارم ریختشوببینم موندم سردوراهی به نظرتون من کاردرستی کردم؟الان بایدچه کنم؟ممنون میشم راهنماییم کنینبعد بابام میگه دیگه نمیزارم شوهر کنی تا وقتی بزرگ بشی من خیلی دوس دارم درس بخونم بابام نمیزاره چکار کنم بزاره بابام یه کم خصیصه چکار کنم بهتر باشه لطف کنید بگید ممنونم
ادامه مطلبسوال 9 – آداب و رسوم نامزدی و رهایی از آن
خسته نباشی ببخشید من خانم هستم 15 ساله ب پسر عمه خودم شوهر کرده بودم ولی ن عقد بودم ن سیقه هیچ رابطه باهم نداشتیم الان من زدم بهم روستا هستیم بعد پشت سرت خیلی حرف میزنن ایا دختری ک یه نامزی کنه واسش خاستگار میاد میشه بگید
بعد بابام میگه دیگه نمیزارم شوهر کنی تا وقتی بزرگ بشی من خیلی دوس دارم درس بخونم بابام نمیزاره چکار کنم بزاره بابام یه کم خصیصه چکار کنم بهتر باشه لطف کنید بگید ممنونم
سوال 5 – برای آشنایی با جنس مخالف چه کار کنم؟
سلام جوانی مجرد و 28 ساله ام هنوز موفق به ازدواج نشده ام و اغلب موضوعات مشاوره ای شما برای متاهلین هست آیا برای مجردها و راههای ازدواج بهتر هم ارائه طریق میکنید؟ سوال : دغدغه فعلی من چگونگی مطرح کردن علاقه ام به آشنایی با شخصی است که در محیط خودم میبینم، خیلی کم در جامعه تردد دارم و بندرت شخصیت دختری در جامعه مرا مجذوب میکند و اگر مجذوب کسی شوم نمیدانم چگونه بااو ارتباط بگیرم ، برای شروع چ سوالی باید بپرسم ، چکاری باید انجام بدم؟! تشکر
ادامه مطلبسوال 4 – دعوای زن و شوهر در مسائل جزیی
سلام من ۲۱سالمه وشوهرم ۲۴سالشه دوماهه که عقدکردیم همدیگه رودوس داریم ولی مدام باهم دعوامیکنیم سرچیزای الکی و مسخره.نمیدونم چجوریه که هرکدوم فکرمیکنیم اون یکی سرده و دوسش نداره میشه راهنماییم کنیدکه چیکاربایدبکنم
پاسخ در ادامه مطلب
سوال 2 – روابط پیش از ازدواج
با سلامدختری با پسری در چند ماه با هم درحال ارتباط باشند البته نه حرف های عاشقانه حرف های عادی دختر خانم حس عاشقانه نسب به پسر پیدا کردن و نمیتونن مطرح کنن و آقا پسر هم چیزی نمیگویند چیکار باید کنن دختر خانم؟
پاسخ در ادامه مطلب